کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
innovator پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
innovator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآور، مبتکر، بدعت گذار، نو اور
-
واژههای مشابه
-
innovates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآوری می کند، نو اوری کردن، چیز تازه اوردن، بدعت گذاردن، ایین تازه ای ابتکار کردن، تغییرات و اصلاحاتی دادن در
-
innovators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآوران، مبتکر، بدعت گذار، نو اور
-
innovated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآوری، نو اوری کردن، چیز تازه اوردن، بدعت گذاردن، ایین تازه ای ابتکار کردن، تغییرات و اصلاحاتی دادن در
-
innovational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآوری
-
innovativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآوری
-
innovating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآوری، نو اوری کردن، چیز تازه اوردن، بدعت گذاردن، ایین تازه ای ابتکار کردن، تغییرات و اصلاحاتی دادن در
-
innovant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآورانه
-
innovate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوآوری، نو اوری کردن، چیز تازه اوردن، بدعت گذاردن، ایین تازه ای ابتکار کردن، تغییرات و اصلاحاتی دادن در