کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
indicate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
indicate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان می دهد، نشان دادن، نمایان ساختن، حاکی بودن، اشاره کردن بر
-
واژههای مشابه
-
indicating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان دادن، مشعر
-
indicators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخص ها، شاخص، اندیکاتور، اندازه، نماینده، مقیاس
-
indices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخص ها، شاخص، فهرست، نمایه، سبابه، فهرست راهنما، راهنما، علامت، نما، جاانگشتی، راهنمای موضوعات، فهرست مواد
-
indicativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانه گیری
-
indicatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانگر
-
indic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان دادن
-
indicator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخص، اندیکاتور، اندازه، نماینده، مقیاس
-
indicative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان دهنده، حاکی، اخباری، دلالت کننده، دال بر، اشاره کننده، مشعر بر
-
indicable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تشخیص است
-
indicates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشان می دهد، نشان دادن، نمایان ساختن، حاکی بودن، اشاره کردن بر
-
indication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانه، نشان، اشاره، دلالت، علامت، قرینه، بروز
-
indicational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانگر
-
indicatives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علائم