کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
impacted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
impacted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأثیرگذار است، تحت فشار، بهم چسبیده، باهم جوش خورده، باهم جمع شده، کار گذاشتهشده، میان چیزی گیر کرده
-
واژههای مشابه
-
impact
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأثیر، ضربه، اصابت، اثر شدید، ضربت، ضرب، تماس، بهم فشردن، پیچیدن، زیر فشار قرار دادن، با شدت ادا کردن، با شدت اصابت کردن
-
impacting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأثیرگذار است، بهم فشردن، پیچیدن، زیر فشار قرار دادن، با شدت ادا کردن، با شدت اصابت کردن
-
impactment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأثیرگذاری
-
impactive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر فعال
-
impacter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکل
-
impacters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه گیرها
-
impacted fracture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی ضربه
-
fecal impaction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستگی مدفوع
-
impacted tooth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندان آسیب دیده