کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hard-baked پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
hard-baked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت پخته شده
-
واژههای مشابه
-
bakings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کباب کردن
-
bake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پختن، طبخ کردن
-
baking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پختن، طبخ کردن
-
hardnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سختی ها، سختی، سفتی، دشواری، اشکال، شدت
-
hard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت، در مضیقه، دشوار، مشکل، سفت، شدید، سنگین، قوی، سخت گیر، زمخت، قسی، ژرف، نامطبوع، معضل، خسیس، پرصلابت، پینه خورده، فربه
-
hards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هارد
-
Harding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاردینگ
-
hard-on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت کار کردن
-
baking soda
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوش شیرین
-
baked egg
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغ پخته شده
-
baking powder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر خمیرمایه
-
baked Alaska
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلاسکای تنوری
-
half-baked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نصف پخته شده، نیم پخته، ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام