کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
gear پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده، چرخ دنده، لوازم، ادوات، اسباب، الات، پوشش، افزار، مجموع چرخهای دندهدار، جامه، چرخ دندهدار، دنده دار کردن، اماده کار کردن، پوشانیدن، مجهز کردن
-
واژههای مشابه
-
geared
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت، دنده دار کردن، اماده کار کردن، پوشانیدن، مجهز کردن
-
gears
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده ها، دنده، چرخ دنده، لوازم، ادوات، اسباب، الات، پوشش، افزار، مجموع چرخهای دندهدار، جامه، چرخ دندهدار، دنده دار کردن، اماده کار کردن، پوشانیدن، مجهز کردن
-
in gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در دنده
-
gearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده، دندههای ماشین
-
gear box
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه دنده
-
worm gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده کرم، دنده مارپیچی
-
spur gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دندانه دار
-
reverse gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده معکوس
-
out of gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارج از دنده
-
sun gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده آفتاب
-
bevel gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده
-
epicyclic gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده عقربه ای
-
second gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده دوم