کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
frost پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
frost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما، شبنم، شبنم منجمد، سرما ریزه، گچک، سرمازدن، سرمازده کردن
-
واژههای مشابه
-
frosteds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
frosteds
-
frostings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرفه ها، رویه خامهای کیک یا شیرینی
-
frosting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرمازدگی، رویه خامهای کیک یا شیرینی
-
frosted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مات شده، یخ زده
-
frost mist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غبار خورشید
-
Robert Frost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رابرت فریست
-
frost-bound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخ زده
-
Frost's bolete
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دمدمی مزاج
-
frost heave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما خوردن، یخ زدگی و باد کردگی زمین
-
frost over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما بیش از
-
frost-weed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخ زده
-
frost heaving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرما خوردگی
-
frost snow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برف یخبندان