کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
force play پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
force play
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی بازی
-
واژههای مشابه
-
in force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در نیروی
-
forces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروها، زور، نیرو، تحمیل، قوا، شدت، جبر، نفوذ، شدت عمل، عده، بردار نیرو، بازو، نیرومندی، رستی، مجبور کردن، راندن، درهم شکستن، قفل را شکستن، بزور باز کردن، بی عصمت کردن، بیرون کردن، بازور جلو رفتن
-
forceful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیرومند، قوی، موثر، موکد
-
forcing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجبار کردن، ضغطه
-
forcefulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیرومندی
-
electromotive force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی محرکه برقی
-
force majeure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورس ماژور
-
magnetomotive force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی مغناطیسی
-
forcing out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجبور کردن
-
force back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجبور کردن
-
strong force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی قوی
-
market forces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروهای بازار
-
Lorentz force
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی لورنتز