کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fluxing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
fluxing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژ، جاری شدن، گداختن، اب کردن
-
واژههای مشابه
-
fluxes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلو، شار، ریزش، مد، سیل، سیلان، گداختگی، گداز، تغییرات پی درپی، اسهال، خون ریزش، جاری شدن، گداختن، اب کردن
-
flux
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شار، ریزش، مد، سیل، سیلان، گداختگی، گداز، تغییرات پی درپی، اسهال، خون ریزش، جاری شدن، گداختن، اب کردن
-
magnetic flux
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان شار مغناطیسی، جریان مغناطیسی، سیل مغناطیسی
-
fluxing lime
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهک سوزاننده
-
flux density
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراکم شارژ
-
flux unit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد شارژ
-
flux applicator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژ کننده
-
radiant flux
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شار تابشی
-
neutron flux
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان نوترون
-
flux density unit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد تراکم جریان
-
magnetic flux unit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد شار مغناطیسی
-
magnetic flux density
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراکم شار مغناطیسی
-
luminous flux unit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد تغذیه نور