کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fired پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
fired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اخراج شد، افروختن، شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن، اتش گرفتن، پراندن، تیر اندازی کردن، بر افروختن، تفنگ یاتوپ را اتش کردن
-
واژههای مشابه
-
firings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلیک، تیر
-
fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش، شلیک، حریق، اتش، تیر، حرارت، تندی، افروختن، شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن، اتش گرفتن، پراندن، تیر اندازی کردن، بر افروختن، تفنگ یاتوپ را اتش کردن
-
firing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلیک کردن، تیر
-
on fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در آتش
-
fire-on-the-mountain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش کوه
-
firing pin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
-
fire beetle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسک آتش
-
antiaircraft fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش ضد هوایی
-
searching fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جستجو آتش
-
fire-raising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش سوزی
-
concentrated fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش متمرکز شده است
-
indirect fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش غیر مستقیم
-
fire insurance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمه آتش سوزی