کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fiddled پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
fiddled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، کار بیهوده کردن، ویولن زدن، زرزر کردن
-
واژههای مشابه
-
fiddling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر و صدا، جزئی، ناچیز
-
fiddles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسانه ها، کمانچه، ویولن، کار بیهوده کردن، ویولن زدن، زرزر کردن
-
fiddle with
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کج کردن با
-
bull fiddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو نر
-
bass fiddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمان باس، ویلنسل بزرگ
-
second fiddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دومین گیم پلی، کسیکه دارای وظایف فرعی و یا ثانوی است، شخص فرعی
-
fiddle-shaped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاسیک شکل