کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
equipment پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات، ساز، ساز و برگ
-
واژههای مشابه
-
equiped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیز
-
equipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیز، مجهز کردن، مجهز ساختن، مسلح کردن، اراستن، سازوبرگ دادن
-
equip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیز، مجهز کردن، مجهز ساختن، مسلح کردن، اراستن، سازوبرگ دادن
-
equipments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات
-
equips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیز کردن، مجهز کردن، مجهز ساختن، مسلح کردن، اراستن، سازوبرگ دادن
-
video equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات ویدئویی
-
cleaning equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمیز کردن تجهیزات
-
badminton equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات بدمینتون
-
bowling equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات بولینگ
-
cricket equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات کریکت
-
telecommunication equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات مخابراتی
-
television equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات تلویزیون
-
basketball equipment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات بسکتبال