کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
disorder پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال، بی نظمی، نابهنجاری، بی ترتیبی، اشفتگی، کسالت، ژولیدگی، مغشوش کردن، مختل کردن، بر هم زدن
-
واژههای مشابه
-
disordered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال، بی نظم، نامنظم، مختل شده، اشفته، بی ترتیب، نا مرتب
-
disordering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظمی
-
spinocerebellar disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال اسپینوسروبولار
-
emotional disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال عاطفی
-
congenital disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال مادرزادی
-
glandular disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال غدد لنفاوی
-
blood disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال خونی
-
sleep disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال خواب
-
eating disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال خوردن
-
depersonalization disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال شخصیت شناسی
-
learning disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال یادگیری
-
psychological disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال روانی
-
genetic disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال ژنتیکی