کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
coordinations پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
coordinations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی ها، تناسب، هم اهنگی، هم پایگی، موزونی
-
واژههای مشابه
-
coordinative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ کننده
-
coordinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی، متناسب کردن، هم اهنگ کردن، تعدیل کردن
-
coordinators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ كننده ها، تعدیل کننده، هم اهنگکننده
-
coordination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی، تناسب، هم اهنگی، هم پایگی، موزونی
-
coordinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ شده، هم اهنگ
-
coordinate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ كردن، مختصات، متناسب کردن، هم اهنگ کردن، تعدیل کردن، هم پایه
-
coordinator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ کننده، تعدیل کننده، هم اهنگکننده
-
coordinately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی
-
coordinates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مختصات، متناسب کردن، هم اهنگ کردن، تعدیل کردن
-
coordinal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ
-
coordinate clause
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بند هماهنگ
-
coordinate axis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محور مختصات
-
coordinate system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه مختصات