کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
butts پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
butts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باطله، ته قنداق تفنگ، ته، بیخ، کپل، بشکه، هدف، ضرب، ته درخت، ضربت، مسخره، ضربه زدن، شاخ زدن، پیش رفتن، پیشرفتگی داشتن، نزدیک یا متصل شدن
-
واژههای مشابه
-
butt in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لب به لب در
-
butt on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دکمه، تکمه، غنچه، هر چیزی شبیه دکمه، تکمه زدن، با دکمه محکم کردن
-
butt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لب به لب، ته قنداق تفنگ، ته، بیخ، کپل، بشکه، هدف، ضرب، ته درخت، ضربت، مسخره، ضربه زدن، شاخ زدن، پیش رفتن، پیشرفتگی داشتن، نزدیک یا متصل شدن
-
buttes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطری، تل یا تپه
-
Butte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوته، تل یا تپه
-
water butt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لب به لب آب
-
cigar butt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لب به لب سیگار کشیدن
-
butt welding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوشکاری بافت
-
butt pack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لب بسته
-
butt-weld
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفتول جوش
-
butt weld
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوش سوپاپ
-
butt-welding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافت جوش
-
cigarette butt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لب به لب سیگار