کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
booted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
booted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت شده، لگد زدن، با سر چکمه و پوتین زدن
-
واژههای مشابه
-
booting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت شدن، لگد زدن، با سر چکمه و پوتین زدن
-
to boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت کردن، لگد زدن، با سر چکمه و پوتین زدن
-
boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت کردن، پوتین، اخراج، پوتین یاچکمه، چاره یا فایده، موزه، لگد زدن، با سر چکمه و پوتین زدن
-
the boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکمه
-
boots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکمه، پوتین
-
bootes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bootes
-
congress boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت کنگره
-
desert boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت کویر
-
booted armillaria
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داروی ضدافسردگی
-
boot maker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازنده بوت، چکمه دوز، پینه دوز
-
Wellington boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بولینگ ولینگتون
-
hip boot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت لگن
-
boot out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت کردن