کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
berri پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
berri
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بری
-
واژههای مشابه
-
berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت، حبه، دانه، سته، حب، تخم ماهی، میوه توتی، کوبیدن، دانهای شدن، توت جمع کردن، توت دادن، بشکل توت شدن
-
berrying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت فرنگی، کوبیدن، دانهای شدن، توت جمع کردن، توت دادن، بشکل توت شدن
-
berried
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت فرنگی، کوبیدن، دانهای شدن، توت جمع کردن، توت دادن، بشکل توت شدن
-
Christmas berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت کریسمس
-
buckthorn berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت خردل
-
red-berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت قرمز
-
Chuck Berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاک بری
-
coffee berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت قهوه
-
dryland berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت خشکی
-
pudding berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت پودینگ
-
wheat berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت گندم
-
berry fern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاج خروس
-
male berry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت مردانه