کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bending پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bending
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، عطف
-
واژههای مشابه
-
Bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، خم، خمیدگی، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، زانویه، شرایط خمیدگی، گیره، خم کردن، خمیدن، منحرف کردن، کج کردن، تعظیم کردن، دولا کردن، کوشش کردن، بذل مساعی کردن، برگشتن
-
bends
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم می شود، خم، خمیدگی، زانویی، زانو، چنبره، خمیدگی پیداکردن، زانویه، شرایط خمیدگی، گیره، خم شدن، خم کردن، خمیدن، منحرف کردن، کج کردن، تعظیم کردن، دولا کردن، کوشش کردن، بذل مساعی کردن، برگشتن
-
bended
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شده
-
blind bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم خمیده
-
South Bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنوبی خم
-
becket bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بکت خم کن، نوعی گره طناب
-
sheet bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن ورق، نوعی گره طناب
-
hawser bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن خم شدن
-
bend dexter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم کن
-
round the bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور خم شدن
-
mind-bending
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذهن خمیدگی
-
knee bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن زانو
-
around the bend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در اطراف خم شدن