کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bearing rein پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bearing rein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهدارنده، مهار
-
واژههای مشابه
-
bearings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یاتاقان، جهت، بردباری، سلوک، طاقت، وضع، رفتار، زاد و ولد، زایش، متکا، نسبت
-
beared
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته شده، داشتن، حمل کردن، زاییدن، بردن، تاب اوردن، تحمل کردن، مربوط بودن، متحمل شدن، در برداشتن، میوه دادن
-
bear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرس، اقاخرس، لقب روسیه ودولت شوروی، داشتن، حمل کردن، زاییدن، بردن، تاب اوردن، تحمل کردن، مربوط بودن، متحمل شدن، در برداشتن، میوه دادن
-
thrust bearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل رانندگی
-
bring to bear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرس را تحمل کن
-
nut-bearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهره بلبرینگ
-
bear down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل کردن
-
bear's breech
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکم خرس
-
bear's foot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پای خرس
-
sloth bear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرس خرس
-
nitrogen-bearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیتروژن
-
live-bearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل زندگی، زنده زا
-
spore-bearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپور تحمل