کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
attach پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
attach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستن، پیوست کردن، ضمیمه کردن، چسباندن، بستن، الصاق کردن، نسبت دادن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن
-
واژههای مشابه
-
attachers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتصالات
-
attachment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمیمه، دلبستگی، وابستگی، تعلق، الصاق، حکم، علاقه، دنبال
-
attachments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوست ها، دلبستگی، ضمیمه، وابستگی، تعلق، الصاق، حکم، علاقه، دنبال
-
attaching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستن، پیوست کردن، ضمیمه کردن، چسباندن، بستن، الصاق کردن، نسبت دادن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن
-
attach to
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمیمه شده به
-
attachable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اتصال، قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
-
cultural attache
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تألیف فرهنگی
-
naval attache
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مأموریت دریایی
-
air attache
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأمین هوا
-
army attache
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسر ارتش
-
military attache
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسر نظامی
-
link-attached terminal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترمینال متصل به لینک
-
link-attached station
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند متصل به ایستگاه