کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یکجا
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
واژههای مشابه
-
بطور یکجا
دیکشنری فارسی به عربی
بيع بالجملة
-
جستوجو در متن
-
selloff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروش، فروش یکجا وارزان
-
evenhanded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یکجا، منصفانه، بیغرضانه، بیطرفانه
-
outright
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاملا، بی درنگ، یکجا، اشکارا
-
sell out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروش کردن، خیانت کردن، یکجا فروختن
-
sell off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروش کردن، ارزان فروختن، یکجا فروختن
-
بيع بالجملة
دیکشنری عربی به فارسی
عمده فروشي , بطور يکجا , عمده فروشي کردن
-
together
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با یکدیگر، با هم، با همدیگر، یکجا، بایکدیگر، بطور دسته جمعی، بضمیمه
-
wholesale
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمده فروشی، عمدهفروشی، عمدهفروشی کردن، بطور یکجا
-
کتلة
دیکشنری عربی به فارسی
گرد کردن , جمع کردن , انباشتن , گرد امدن , متراکم شدن , جوش اتشفشاني , بنداوردن , انسداد , جعبه قرقره , اتحاد دو ياچند دسته بمنظور خاصي , بلوک , کنده , مانع ورادع , قطعه , بستن , مسدود کردن , مانع شدن از , بازداشتن , قالب کردن , توده , قلنبه , تکه بز...