کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یغما کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
به یغما بردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتِزار
-
جستوجو در متن
-
سلب
دیکشنری عربی به فارسی
غارت , تاراج , يغما , غارت کردن
-
depredated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخریب شده، به یغما بردن، از بین بردن، تلف کردن
-
depredate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، به یغما بردن، از بین بردن، تلف کردن
-
depredating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخریب، به یغما بردن، از بین بردن، تلف کردن
-
ravage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، تاخت و تاز، یغما، ویرانی، تاخت و تاز کردن، ویران کردن، غارت کردن، بلا زده کردن
-
غنائم
دیکشنری عربی به فارسی
غنيمت , يغما , تاراج , سودباداورده , فساد , تباهي , از بين بردن , غارت کردن , ضايع کردن , فاسد کردن , فاسد شدن , پوسيده شدن , لوس کردن , رودادن
-
نهب
دیکشنری عربی به فارسی
غارت , چپاول , تاراج , يغما , غنيمت , غارت کردن , چاپيدن
-
ابتِزار
دیکشنری عربی به فارسی
اختلاس کردن , تاراج کردن , به تاراج بردن , دستبرد زدن , غارت کردن , به يغما بردن , سوء استفاده کردن , اخّاذي کردن , بزور گرفتن , به چنگ آوردن , با ارعاب گرفتن , اجحاف کردن , باج گرفتن
-
spoils
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، غنیمت، تاراج، فساد، یغما، تباهی، سودباداورده، از بین بردن، خراب کردن، ضایع کردن، پوسیده شدن، فاسد شدن، ناگوار کردن، فاسد کردن، لوس کردن، رو دادن، خسارت وارد کردن
-
غنيمة
دیکشنری عربی به فارسی
غنيمت جنگي , غارت , تاراج , يغما , چپاول , استفاده نامشروع , غارت کردن (شهري که اشغال شده) , چاپيدن
-
sacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه، گونی، ساک، جوال، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، یغما، خیک، خیگ، شراب سفید پر الکل و تلخ، لخت کردن، غارت کردن، بیغما بردن، اخراج کردن یا شدن، در کیسه ریختن
-
sack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه، گونی، ساک، جوال، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، یغما، خیک، خیگ، شراب سفید پر الکل و تلخ، لخت کردن، غارت کردن، بیغما بردن، اخراج کردن یا شدن، در کیسه ریختن
-
کيس
دیکشنری عربی به فارسی
کيسه , کيسه کوچک , کيف پول , چنته , درجيب گذاردن , بلعيدن , گوني , جوال , پيراهن گشاد و کوتاه , شراب سفيد پر الکل وتلخ , يغما , غارتگري , بيغما بردن , اخراج کردن يا شدن , درکيسه ريختن