کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یارو
دیکشنری فارسی به عربی
حزب , رجل , زلاجة , زميل
-
جستوجو در متن
-
yarb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یارو
-
yaru
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یارو
-
yarwhelp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یارو ببر
-
sirrah
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیرا، یارو، زنکه
-
sirrahs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرده، یارو، زنکه
-
yarrow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یارو، بومادران، بومادران هزار برگ
-
varmint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرور، انسان یا حیوان مزاحم، یارو، شخص
-
bloke
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوک، آدم، یارو، رفیق، یار، هم کار
-
blokes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوئرها، آدم، یارو، رفیق، یار، هم کار
-
زميل
دیکشنری عربی به فارسی
همکلا س , هماموز , هم کار , هم قطار , مرد , شخص , ادم , مردکه , يارو
-
ginks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ginks، شخص، مرد، آدم، یارو، کس، وجود، گریز، ذات، هیکل
-
fellow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکار، شخص، رفیق، آدم، مرد، دوست، بچه، یارو، یار
-
fellows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهان، شخص، رفیق، آدم، مرد، دوست، بچه، یارو، یار