کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گزنده
دیکشنری فارسی به عربی
کبح
-
واژههای مشابه
-
انواع گزنه تیغی گزنده
دیکشنری فارسی به عربی
نبات القراص
-
جستوجو در متن
-
nipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، سرد، گزنده، تند
-
biting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گزش، گزنده، زننده، تند، تیز، طعنه امیز
-
کبح
دیکشنری عربی به فارسی
گزنده , زننده , تند , تيز , طعنه اميز
-
suppurative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گزنده، چرکی، ریم اور، چرک دار
-
gallinipper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالینپر، حشره گزنده نسبتا بزرگ، ساس
-
piquant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیکان، تند و با مزه، خوش مزه، گزنده، خوش طعم، گوشه دار
-
نبات القراص
دیکشنری عربی به فارسی
گزنه , انواع گزنه تيغي گزنده , بوسيله گزنه گزيده شدن , ايجاد بي صبري و عصبانيت کردن , برانگيختن , رنجه داشتن
-
nettle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن
-
nettles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشنیز، گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن
-
damage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه، خلل، خسران، گزنده، خسارت زدن، خسارت رساندن، زیان زدن، ضایع کردن، خسارت وارد کردن، معیوب کردن، عیب دار کردن، لطمه زدن به، خسارت وارد اوردن