کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گریه
دیکشنری فارسی به عربی
بکاء , دمعة
-
گریه
دیکشنری فارسی به عربی
حي
-
واژههای مشابه
-
گریه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابک , اعط , اندب , بکاء
-
گریه (باصدای بلند)
دیکشنری فارسی به عربی
صيحة
-
جستوجو در متن
-
sobs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میبیند، هق هق، گریه، بغض گریه، گریه کردن
-
sob
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ، هق هق، گریه، بغض گریه، گریه کردن
-
weeps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه می کند، گریستن، گریه کردن، اشک ریختن
-
wept
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه کرد، گریستن، گریه کردن، اشک ریختن
-
weeping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه، گریستن، گریه کردن، اشک ریختن
-
crybabies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه ها، نی نی کوچولو، زود گریه کن
-
mourns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه می کنه، گریه کردن، عزاداری کردن، سوگواری کردن، ماتم گرفتن
-
girja
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه
-
ssed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه کرد