کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
از گرو در اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
خلص
-
در گرو قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
قبر
-
از گرو در نیامدنی
دیکشنری فارسی به عربی
لايعوض
-
جستوجو در متن
-
distraining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منحرف کردن، گرو کشیدن، توقیف کردن
-
engages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشغول است، مشغول کردن، متعهد کردن، گرفتن، استخدام کردن، بکار گماشتن، نامزد کردن، از پیش سفارش دادن، درهم انداختن، گیر دادن، گرو گذاشتن، گرو دادن، قول دادن، نامزد گرفتن، عهد کردن
-
distrain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخریب، گرو کشیدن، توقیف کردن
-
distrained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاصره شده است، گرو کشیدن، توقیف کردن
-
distrains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکم می کند، گرو کشیدن، توقیف کردن
-
gaged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیره، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
gauged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندازه گیری شده، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
gauges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنج ها، اندازه، پیمانه، معیار، درجه، مقیاس، اندازه گیر، وسیله اندازهگیری، گرو، وثیقه، مصرف سنج، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
gauge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندازه گیری، اندازه، پیمانه، معیار، درجه، مقیاس، اندازه گیر، وسیله اندازهگیری، گرو، وثیقه، مصرف سنج، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
pledging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهد، متعهد شدن، گرو گذاشتن، بسلامتی کسی باده نوشیدن، التزام دادن، عهد کردن
-
pledged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعهد شد، متعهد شدن، گرو گذاشتن، بسلامتی کسی باده نوشیدن، التزام دادن، عهد کردن