کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گروه گروه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عدد
دیکشنری عربی به فارسی
گروه , گروه بسيار , جمعيت کثير , بسياري , عدد , شماره
-
مجموعة
دیکشنری عربی به فارسی
گرداوري , گرداورد , کلکسيون , اجتماع , مجموعه , ترکيب , يکمرتبه , مجموع , اثرکلي , بطورجمعي , دسته جمعي , گروه , گروه بندي کردن , گوشتالو , فربه , چاق وچله , فربه ساختن , گوشتالو کردن , چاق شدن , صداي تلپ تلپ , محکم افتادن يا افکندن , نشاندن , دستگاه
-
blood group
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه خونی، گروه خون، گروه خونی تعیین کردن
-
horde
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه ترکان و مغولان، گروه، دسته، ایل وتبار، گروه بیشمار
-
blood type
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه خونی، نوع خون، گروه خونی تعیین کردن، گروه خون
-
hordes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبوه، گروه ترکان و مغولان، گروه، دسته، ایل وتبار، گروه بیشمار
-
subgroups
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر گروه ها، زیرگروه، خرده گروه
-
multitude
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توده ها، بسیاری، جمعیت کثیر، گروه بسیار، گروه
-
groups
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه ها، گروه، غند، دسته، انجمن، جمعیت، جمع شدن، گروه بندی کردن، طبقه بندی کردن، دسته دسته کردن
-
سرب
دیکشنری عربی به فارسی
دسته , گروه (دختران) , بخش , دسته اي از مردم , گروه هواپيما
-
multitudes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعداد زیادی، بسیاری، جمعیت کثیر، گروه بسیار، گروه
-
shock troops
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سربازان شوک، گروه تهاجمی، گروه حمله
-
groupings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه بندی ها، گروه بندی، دسته بندی، دسته، طبقه بندی، گروهسازی
-
swarms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
swarms، ازدحام، گروه، دسته زیاد، گروه زنبوران، ازدحام کردن، هجوم اوردن
-
swarm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ازدحام، گروه، دسته زیاد، گروه زنبوران، ازدحام کردن، هجوم اوردن