کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گره بر گره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
nodes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره ها، گره، غده، اشکال، دشواری، ورم، بر امدگی
-
nodules
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره ها، کلوخه، وابستگی به گره، قلنبه کوچک، عقده، بر امدگی
-
nodule
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره، کلوخه، وابستگی به گره، قلنبه کوچک، عقده، بر امدگی
-
knotted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره خورده، منگوله دار، گره دار، دشوار، جمع شده، ازدحام کرده، کلاله دار، بر امده
-
node
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره، غده، اشکال، دشواری، ورم، بر امدگی
-
knob
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگیره، دکمه، دسته، قبه، برجستگی، گره، بر امدگی
-
ganglions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گانگلیون ها، غده عصبی، غده لنفاوی، گره، بر امدگی
-
ganglia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گانگلیا، غده عصبی، غده لنفاوی، گره، بر امدگی
-
ganglion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گانگلیون، غده عصبی، غده لنفاوی، گره، بر امدگی
-
knobs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگیره ها، دستگیره، دکمه، دسته، قبه، برجستگی، گره، بر امدگی
-
knurl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قورباغه، کنگره، گره، تپه، قبه، دانه، الت کنگره سازی، بر امدگی، کنگره دار کردن
-
burr
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، تیغ، پوست زبرو خاردارمیوه، گره، بر امدگی، با مته سوراخ کردن، غلیظ تلفظ کردن
-
ruffled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شده، موجدار کردن، گره زدن، تاه کردن، بر هم زدن، چروک کردن، ناهموار کردن، ژولیده کردن، براشفتن
-
ruffles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفلکس، تکبر، تلاطم، موجدار کردن، گره زدن، تاه کردن، بر هم زدن، چروک کردن، ناهموار کردن، ژولیده کردن، براشفتن
-
کشکشة
دیکشنری عربی به فارسی
موجدار کردن (مثل باد براب) , بر هم زدن , ناصاف کردن , ناهموار کردن , ژوليده کردن , گره زدن , براشفتن , تلا طم