کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرفتجو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
کسوف ، استوعب
-
جو
دیکشنری عربی به فارسی
پناد , کره ء هوا , جو , واحد فشار هوا , فضاي اطراف هر جسمي (مثل فضاي الکتريکي ومغناطيسي)
-
جو
دیکشنری فارسی به عربی
جو , حبوب , شعير
-
پیشی گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتَدَرَ ، اِتّخذَ المُبادَرَةَ ، اِتَّخَذَ مَقِفَ المبادَرةِ
-
سبقت گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتَدَرَ ، اِتَّخَذَ مَقِفَ المبادَرةِ
-
تصمیم گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَمَ (أکَّدَ) العَزمَ ، اِتّخذَ إجراءً ، اِتّخذ خُطوَةً ، اِتّخذَ المُبادَرَةَ
-
موضع گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّخذَ مَوقِفاً
-
جا گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِتَّسَعَ لِ
-
آمار گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أحصي
-
قیافه گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اختالَ
-
رو گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية
-
عزلت گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَلَي
-
کنار گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَلَي
-
را گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بـ ، استحصل (علي)
-
انتقام گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بالثَّأرِ