کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گدار
دیکشنری فارسی به عربی
معبر , وادي
-
واژههای مشابه
-
بی گدار
دیکشنری فارسی به عربی
غير قابل للعبور
-
به اب زدن به گدار زدن
دیکشنری فارسی به عربی
معبر
-
جستوجو در متن
-
fords
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورد ها، گدار، معبر، به اب زدن، به گدار زدن
-
ford
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورد، گدار، معبر، به اب زدن، به گدار زدن
-
Jean Luc Godard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژان لوک گدار
-
معبر
دیکشنری عربی به فارسی
قسمت کم عمق رودخانه اي که جهت عبورحيوانات وانسان مناسب باشد , گدار , به اب زدن به گدار زدن
-
غير قابل للعبور
دیکشنری عربی به فارسی
غير قابل عبور , صعب العبور , بي گدار , نا گذرا
-
impassable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل عبور است، صعب العبور، غیر قابل عبور، بی گدار، غیر قابل پذیرش
-
gorge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گورخر، پر خوری، گلوگاه، دره تنگ، گدار، گلو، حلق، ابکند، شکم، معبر تنگ، پر خوردن، زیاد تپاندن، پر خوری کردن، بلعیدن، با حرص و ولع خوردن
-
gorges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غارها، پر خوری، گلوگاه، دره تنگ، گدار، گلو، حلق، ابکند، شکم، معبر تنگ، پر خوردن، زیاد تپاندن، پر خوری کردن، بلعیدن، با حرص و ولع خوردن
-
وادي
دیکشنری عربی به فارسی
دربند , تنگه , دره باريک وتنگ , گلو , حلق , دره تنگ , گلوگاه , ابکند , شکم , گدار , پر خوردن , زياد تپاندن , با حرص و ولع خوردن , پر خوري کردن , پر خوري , دره تنگ و عميق , داراي دره تنگ کردن , دره , وادي , ميانکوه , گودي , شيار