کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاییدن
دیکشنری فارسی به عربی
برغي , صنع , مارس الجنس مع
-
جستوجو در متن
-
مارس الجنس مع
دیکشنری عربی به فارسی
گاييدن , سپوختن
-
screwed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن
-
screwing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچش، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن
-
برغي
دیکشنری عربی به فارسی
پيچ خوردگي , پيچاندن , پيچيدن , پيچ دادن , وصل کردن , گاييدن , پيچ
-
screw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ، پیچ کردن، پیچ خوردگی، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن
-
صنع
دیکشنری عربی به فارسی
ساختن , بوجود اوردن , درست کردن , تصنيف کردن , خلق کردن , باعث شدن , وادار يامجبور کردن , تاسيس کردن , گاييدن , ساختمان , ساخت , سرشت , نظير , شبيه
-
screws
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ ها، پیچ، پیچ کردن، پیچ خوردگی، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن
-
make
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساختن، ساخت، نظیر، ساختمان، درست کردن، ایجاد کردن، انجام دادن، بوجود اوردن، تصنیف کردن، باعی شدن، وادار یا مجبور کردن، تاسیس کردن، گاییدن
-
makes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باعث می شود، ساخت، نظیر، ساختمان، ساختن، درست کردن، ایجاد کردن، انجام دادن، بوجود اوردن، تصنیف کردن، باعی شدن، وادار یا مجبور کردن، تاسیس کردن، گاییدن