کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کی نشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مال کی
دیکشنری فارسی به عربی
زي
-
چالا کی
دیکشنری فارسی به عربی
براعة
-
لا کی
دیکشنری فارسی به عربی
قرمزي
-
رنگ لا کی
دیکشنری فارسی به عربی
طلاء
-
جستوجو در متن
-
colonists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استعمارگران، مهاجر، مستعمره نشین، مهاجر نشین
-
anchorite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگر، راهب، گوشه نشین، زاهد، خلوت نشین
-
hermit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشه نشین، زاهد گوشه نشین، منزوی، تارک دنیا، راهب، عابد
-
anchorites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگرگاه ها، راهب، گوشه نشین، زاهد، خلوت نشین
-
hermits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعطیلات، زاهد گوشه نشین، گوشه نشین، منزوی، تارک دنیا، راهب، عابد
-
recluse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی، خلوت نشین، منزوی، گوشه نشین، دور افتاده، تنها
-
companion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراه و همدم، مصاحب، همراه همدم، پهلو نشین، معاشر، هم نشین، معاشرت کردن، همراهی کردن
-
نشین
دیکشنری فارسی به عربی
شرج
-
frontiersmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرزبانان، مرز نشین
-
seaters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
seaters، کرسی نشین