کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیش کیش و پیش پیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
shooed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم، کیش کیش کردن، باکیش فرار دادن
-
prognostic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش آگهی، وابسته به اثار اتی و پیش بینی مرض
-
foremasts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش زمینه ها، پیش دگل، دگل جلو و پایین کشتی
-
presetting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش تنظیم، از پیش نشاندن، قبلا مرتب کردن، قبلا چیدن و قرار دادن
-
presets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایستگاه از پیش تنظیم، از پیش نشاندن، قبلا مرتب کردن، قبلا چیدن و قرار دادن
-
weather forecasting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی آب و هوا
-
weather forecaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی آب و هوا
-
پس و پیش رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ترنح
-
توپ زدن(- ) پیشوندی است بمعنی -پیش -و -قبل از- و -درجلو-
دیکشنری فارسی به عربی
صعد الموقف
-
predestination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی، تقدیر، سرنوشت، جبر و تفویض، فلسفه جبری
-
tottered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غفلت، تلو تلو خوردن، پس و پیش رفتن، تردید کردن، متزلزل شدن
-
transposed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتقال داده شده است، ترانهاده، پس و پیش
-
banality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظلم و ستم، ابتذال، پیش پا افتادگی
-
permutes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
permutes، جای گرداندن، قلب کردن، تغییر دادن، پس و پیش کردن
-
presence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حضور، محضر، مجاورت، پیشگاه، در نظر مجسم کننده، وقوع و تکرار، پیش