کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَل کَل کل مکل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دبیر كل
دیکشنری فارسی به عربی
السكرتير العام
-
جستوجو در متن
-
total
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمع، جمع کل، حاصل جمع، جمله، جمع کردن، مجموع، کل، کلی، کامل، تام، مطلق
-
مصرف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استعمال , استهلک , انفق , کل
-
totalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کل مبلغ، کلی کردن، کامل کردن، جمع زدن
-
مجموع
دیکشنری عربی به فارسی
جمع شده , متراکم , متراکم ساختن , تماميت , جمع کل , چيزدرست ودست نخورده , کل , کلي , تام , مطلق , مجموع , جمع , جمله , سرجمع , حاصل جمع , جمع کردن , سرجمع کردن , کليت , مقدار کلي
-
grosses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
grosses، قراص، درشت بافت، توده، جمع کل، بزرگ کردن، جمع کردن، زمخت کردن، کلفت کردن، بصورت سود ناویژه بدست اوردن
-
totals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالغ بر، جمع، جمع کل، حاصل جمع، جمله، جمع کردن
-
parcel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته، بخش، قسمت، گره، جزئي از یك کل، دسته، امانت پستی، به قطعات تقسیم کردن، توزیع کردن، بسته بندی کردن، در بسته گذاشتن
-
gross
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوشایند، قراص، درشت بافت، توده، جمع کل، بزرگ کردن، جمع کردن، زمخت کردن، کلفت کردن، بصورت سود ناویژه بدست اوردن، درشت، بزرگ، زمخت، زشت، انبوه، شرم اور، ستبر، بی تربیت، وحشی
-
حزمة
دیکشنری عربی به فارسی
بقچه , بسته , مجموعه , دسته کردن , بصورت گره دراوردن , بقچه بستن , جزءي از يک کل , بخش , قسمت , گره , دسته , امانت پستي , به قطعات تقسيم کردن , توزيع کردن , بسته بندي کردن , دربسته گذاشتن
-
مجموع اجمالي
دیکشنری عربی به فارسی
درشت , بزرگ , ستبر , عمده , ناخالص , زمخت , درشت بافت , زشت , شرم اور , ضخيم , بي تربيت , وحشي , توده , انبوه , وزن سرجمع چيزي( ) , جمع کل , بزرگ کردن , جمع کردن , زمخت کردن , کلفت کردن , بصورت سود ناويژه بدست اوردن
-
parcels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته ها، بسته، بخش، قسمت، گره، جزئي از یك کل، دسته، امانت پستی، به قطعات تقسیم کردن، توزیع کردن، بسته بندی کردن، در بسته گذاشتن
-
حث
دیکشنری عربی به فارسی
نصحيت , تشويق , گالوانيزه کردن , قياس , قياس کل از جزء , استنتاج , القاء , ايراد , ذکر , پيش سخن , مقدمه , استقراء , نفس نفس زدن , تند نفس کشيدن , دم کشيدن , ضربان داشتن (قلب و غيره) , ضربان , تپش