کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوه کوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوة
دیکشنری عربی به فارسی
شاه نشين , الا چيق , تو رفتگي در ديوار , طاقچه , توي ديوار گذاشتن , پنجره کشتي يا هواپيما , دريچه , مزغل , سوراخ برج
-
جستوجو در متن
-
mountain tent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوه کوه
-
mountain heath
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوه کوه
-
dwarf mountain pine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاج کوه کوه
-
Brewer's mountain heather
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوه کوه Brewer
-
Rocky Mountain spotted fever
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تب کوه کوه راکی
-
mountaineer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوهنورد، کوه نورد، کوهستانی، کوه پیما، ساکن کوه، کوه پیمایی کردن، کوه نوردی کردن
-
mountaineers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوهنوردان، کوه نورد، کوهستانی، کوه پیما، ساکن کوه
-
mountaintop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالای کوه، قله کوه
-
Allegheny mountain spurge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوه Allegheny کوه
-
orogeny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگانیسم، ایجاد کوه، تشکیل کوه
-
orogenesis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
orogenesis، ایجاد کوه، تشکیل کوه
-
orogenies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
orogenies، ایجاد کوه، تشکیل کوه
-
cragsmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجیب و غریب، کوه نورد، کوه پیما