کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فعل
-
واژههای مشابه
-
کنش کاو
دیکشنری فارسی به عربی
احفر
-
کنش وری
دیکشنری فارسی به عربی
نشاط
-
کنش ور
دیکشنری فارسی به عربی
نشيط
-
کنش گر
دیکشنری فارسی به عربی
نشيط
-
با کنش کاو بهم پیوستن
دیکشنری فارسی به عربی
احفر
-
جستوجو در متن
-
rabbets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرگوش، کنش کاو، دارای کنش کاو کردن، با کنش کاو بهم پیوستن
-
rabbet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرگوش، کنش کاو، دارای کنش کاو کردن، با کنش کاو بهم پیوستن
-
acted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمل کرد، عمل کردن، رفتار کردن، کنش کردن، کار کردن، جان دادن، روح دادن، اثر کردن، بازی کردن، نمایش دادن، بر انگیختن
-
rabbeted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rabbeted، دارای کنش کاو کردن، با کنش کاو بهم پیوستن
-
rabbeting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rabbeting، دارای کنش کاو کردن، با کنش کاو بهم پیوستن
-
احفر
دیکشنری عربی به فارسی
سياه قلم کردن , قلم زدن (بوسيله تيزاب) , کنش کاو , داراي کنش کاو کردن , با کنش کاو بهم پيوستن , جفت کردن نر و مادگي ياکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
-
Acts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعمال، عمل، فعل، کنش، کار، سند، کردار، حقیقت، رساله، فرمان قانون، تصویب نامه، اعلامیه، پردهءنمایش، امر مسلم، عمل کردن، رفتار کردن، کنش کردن، کار کردن، جان دادن، روح دادن، اثر کردن، بازی کردن، نمایش دادن، بر انگیختن