کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کف رفتن ،کف روی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
spume
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپم، کف، کف روی دیگ، کف کردن
-
palming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف دست، کش رفتن، رشوه دادن، با کف دست لمس کردن
-
flatfoot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف پای صاف، مسطح شدن کف پا، پلیس گشتی، از بین رفتن انحناء کف پا، دارای عزم ثابت
-
palms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف دست ها، نخل، نخل خرما، وجب، نشانه پیروزی، کامیابی، کف دست انسان، کف پای پستانداران، کف هر چیزی، کش رفتن، رشوه دادن، با کف دست لمس کردن
-
plantigrade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
plantigrade، کف رو، جانور دوپا، راه رونده روی کف پا
-
palm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نخل، نخل خرما، وجب، نشانه پیروزی، کامیابی، کف دست انسان، کف پای پستانداران، کف هر چیزی، کش رفتن، رشوه دادن، با کف دست لمس کردن
-
نخلة
دیکشنری عربی به فارسی
نخل , نخل خرما , نشانه پيروزي , کاميابي , کف دست انسان , کف پاي پستانداران , کف هرچيزي , پهنه , وجب , با کف دست لمس کردن , کش رفتن , رشوه دادن
-
clap on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف زدن روی
-
palmed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لمس کردن، کش رفتن، رشوه دادن، با کف دست لمس کردن
-
drosses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزش، تفاله، مواد خارجی، کف روی سطح فلزات مذاب
-
furbelows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف دست، چین، حاشیه چیندار، چین دوختن روی، چین دادن
-
furbelow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف دست، چین، حاشیه چیندار، چین دوختن روی، چین دادن
-
paddled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف زد، دست و پا زدن، پارو زدن، با دست نوازش کردن، ور رفتن، با باله شنا حرکت کردن، با چوب پهن کتک زدن
-
waft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف دست، نفخه، نسل اینده، وزش نسیم، نسیم، اهتزاز، بهوا راندن، بحرکت دراوردن، روی هوا یا آب شناور ساختن
-
روی امواج بالا وپایین رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تقلب