کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کش کش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
stretching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشش، کشیدن، بسط دادن، امتداد دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشاد شدن، طولانی کردن
-
stretch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کش آمدن، بسط، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، کوشش، دوره، مدت، کشیدن، بسط دادن، امتداد دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشاد شدن، طولانی کردن
-
stretches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتداد می یابد، بسط، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، کوشش، دوره، مدت، کشیدن، بسط دادن، امتداد دادن، منبسط کردن، کش امدن، کش اوردن، کش دادن، گشاد شدن، طولانی کردن
-
امتداد
دیکشنری عربی به فارسی
توسيع , تمديد , تعميم , تلفن فرعي , کشيدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن , بسط , ارتجاع , قطعه(زمين) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت
-
عربة
دیکشنری عربی به فارسی
ديو , جن , شيطان , نورد , ارابه , گاري , دوچرخه , چرخ , باگاري بردن , نعش کش , مرده کش , بانعش کش بردن , واگن , بارکش , با واگن حمل کردن , وسيله نقليه , ناقل , حامل , رسانه , برندگر , رسانگر
-
snitches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ ها، خبر کش، کش رفتن، دله دزدی کردن
-
snitch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرگوش، خبر کش، کش رفتن، دله دزدی کردن
-
شهمات کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کش ملک
-
مات کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تعجب , کش ملک , منشد جدا
-
cabbaged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cabbaged، کش رفتن، رشد پیدا کردن
-
pilfers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوانندگان، کش رفتن، دله دزدی کردن
-
cabbaging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cabbaging، کش رفتن، رشد پیدا کردن
-
prigged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، کش رفتن، دزدیدن، التماس کردن
-
pilfered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، کش رفتن، دله دزدی کردن
-
pilfering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، کش رفتن، دله دزدی کردن