کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشیک
دیکشنری فارسی به عربی
ساعة يدوية
-
واژههای مشابه
-
مدت کشیک
دیکشنری فارسی به عربی
ساعة يدوية
-
جستوجو در متن
-
ساعة يدوية
دیکشنری عربی به فارسی
پاييدن , ديدبان , پاسداري , کشيک , مدت کشيک , ساعت جيبي و مچي , ساعت , مراقبت کردن , مواظب بودن , بر کسي نظارت کردن , پاسداري کردن
-
sentry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهبان، نگهبانی، پاسدار، کشیک، قراول
-
sentinels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهبانان، نگهبان، دیده بان، کشیک، قراول، سربازمحافظ، نگهبانی کردن
-
watch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماشا کردن، ساعت، دیدبان، مراقبت، کشیک، پاسداری، مدت کشیک، ساعت جیبی و مچی، پاس، مراقبت کردن، مواظب بودن، بر کسی نظارت کردن، پاسداری کردن، نگهبانی دادن، نگهبان بودن، پاییدن
-
watches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساعت، دیدبان، مراقبت، کشیک، پاسداری، مدت کشیک، ساعت جیبی و مچی، پاس، مراقبت کردن، مواظب بودن، بر کسی نظارت کردن، پاسداری کردن، نگهبانی دادن، نگهبان بودن، پاییدن
-
vigilance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوشیاری، مراقبت، احتیاط، امادگی، مواظبت، شب زنده داری، کشیک، چالاکی، گوش بزنگی، بیخوابی
-
pickets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیک ها، دستک، کشیک، چوب نوک تیز، میخ چوبی، میخچه، چوب پرچین، پاسدار، اعتصاب کردن، نرده کشیدن، مراقبت کردن، بستن، افسار کردن، جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
-
picket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، دستک، کشیک، چوب نوک تیز، میخ چوبی، میخچه، چوب پرچین، پاسدار، اعتصاب کردن، نرده کشیدن، مراقبت کردن، بستن، افسار کردن، جلوکسی راه رفتن یا ایستادن