کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشیشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشیشی
دیکشنری فارسی به عربی
کهنوتي
-
واژههای مشابه
-
کشیشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کاهن
-
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
دیکشنری فارسی به عربی
قسيس
-
جستوجو در متن
-
priestlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیشی
-
کهنوتي
دیکشنری عربی به فارسی
کشيشي , وابسته به کشيشان , درخور کشيشان
-
priest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیش، روحانی، مجتهد، کشیش بودن، کشیشی کردن
-
sacerdotal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sacerdotal، کشیشی، وابسته به کشیشان، درخور کشیشان
-
قسيس
دیکشنری عربی به فارسی
دين يار , کشيشي که عبادتگاه ويژه دارد , قاضي عسگر
-
priests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیشان، کشیش، روحانی، مجتهد، کشیش بودن، کشیشی کردن
-
secularizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکولار می شود، دنیوی کردن، غیر روحانی کردن، عمومی کردن، عرفی ساختن، از قید کشیشی و رهبانیت رها شدن
-
chaplain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرپرست، قاضی عسگر، دین یار، پادری، کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
-
secularizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکولار کردن، دنیوی کردن، غیر روحانی کردن، عمومی کردن، عرفی ساختن، از قید کشیشی و رهبانیت رها شدن
-
chaplains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سربازان، قاضی عسگر، دین یار، پادری، کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد