کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرکی
دیکشنری فارسی به عربی
ضبابي , منفوش
-
جستوجو در متن
-
fuzzes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fuzz ها، ریش ریش شدن، کرکی شدن، کرکی کردن، پرزدارکردن، گیج کردن
-
kankie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرکی
-
villiform
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویل فرم، کرکی، مخملی، پرزدار، دارای ریشه های کرکی و مخملی
-
fuzz
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاز، کرک، ریش تازه جوان، ریش ریش شدن، کرکی شدن، کرکی کردن، پرزدارکردن، گیج کردن
-
fluffy omelet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهره های کرکی
-
tomentous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همسایه، کرکی
-
fluffy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرکی، پرزدار، نرم، پر مانند
-
villous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وحشی، کرکی، مودار، مخملی
-
fluffiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف ترین، کرکی، پرزدار، نرم، پر مانند
-
fluffier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاور، کرکی، پرزدار، نرم، پر مانند
-
منفوش
دیکشنری عربی به فارسی
کرکي , نرم , پرمانند , پرزدار , باد کردن , پف کردن
-
fuzziest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fuzziest، تیره، کرکی، ریش ریش، خواب دار
-
fuzzy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درهم، تیره، کرکی، ریش ریش، خواب دار