کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرسي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرسي
دیکشنری عربی به فارسی
صندلي , مقر , کرسي استادي در دانشگاه , برکرسي ياصندلي نشاندن
-
واژههای مشابه
-
کرسي المعوقين
دیکشنری عربی به فارسی
صندلي چرخ دار
-
کرسی قضاوت
دیکشنری فارسی به عربی
مقعد
-
بر کرسی نشستن
دیکشنری فارسی به عربی
مقعد
-
کرسی استادی در دانشگاه
دیکشنری فارسی به عربی
کرسي
-
کرسی ریاست را اشغال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تراس
-
کرسی خود را در مجلس شورا (نمایندگان) حفظ کرد (از دست نداد)
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَفَظَ بِمقْعَدِهِ في مَجلِسِ الشَّعبِ
-
جستوجو در متن
-
seatsman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرسی
-
برکرسی یاصندلی نشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
کرسي
-
benches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکت ها، نیمکت، مسند، کرسی قضاوت، جای ویژه، نیمکت گذاشتن، بر کرسی نشستن
-
chairs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی ها، صندلی، مقر، کرسی استادی در دانشگاه، بر کرسی یا صندلی نشاندن
-
bench
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمکت، مسند، کرسی قضاوت، جای ویژه، نیمکت گذاشتن، بر کرسی نشستن
-
chair
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی، مقر، کرسی استادی در دانشگاه، بر کرسی یا صندلی نشاندن