کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرده داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گیاه خشک کرده
دیکشنری فارسی به عربی
غش
-
کاملا رشد کرده
دیکشنری فارسی به عربی
کثير
-
ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده
دیکشنری فارسی به عربی
هامبرغر
-
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد
دیکشنری فارسی به عربی
جيب
-
خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد
دیکشنری فارسی به عربی
آس
-
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده و وسیله انتقال روشنایی و گرما میشود
دیکشنری فارسی به عربی
اثير
-
جستوجو در متن
-
meaned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معنای، قصد داشتن، مقصود داشتن، هدف داشتن، معنی ومفهوم خاصی داشتن
-
believe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایمان داشتن، باور کردن، معتقد بودن، اعتقاد داشتن، عقیده داشتن، اعتقاد کردن، گمان داشتن، ایمان اوردن
-
hoped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امیدوار بودم، امیدوار بودن، انتظار داشتن، ارزو داشتن، پشت گرمی داشتن به
-
differs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متفاوت است، اختلاف داشتن، تفاوت داشتن، متمایز بودن، فرق داشتن
-
longs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طولانی، اشتیاق داشتن، میل داشتن، ارزوی چیزی را داشتن، مناسب بودن
-
longed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشتاق، اشتیاق داشتن، میل داشتن، ارزوی چیزی را داشتن، مناسب بودن
-
differed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متفاوت بود، اختلاف داشتن، تفاوت داشتن، متمایز بودن، فرق داشتن
-
differ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متفاوت است، اختلاف داشتن، تفاوت داشتن، متمایز بودن، فرق داشتن
-
hold
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگه دارید، نگاهداری، نگه داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، باز داشتن، جا گرفتن، تصرف کردن