کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گیاه خشک کرده
دیکشنری فارسی به عربی
غش
-
کاملا رشد کرده
دیکشنری فارسی به عربی
کثير
-
ساندویچ گوشت گاو سرخ کرده
دیکشنری فارسی به عربی
هامبرغر
-
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد
دیکشنری فارسی به عربی
جيب
-
خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد
دیکشنری فارسی به عربی
آس
-
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده و وسیله انتقال روشنایی و گرما میشود
دیکشنری فارسی به عربی
اثير
-
جستوجو در متن
-
bacchanalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bacchanalize
-
sanction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن، ضمانت اجرایی معین کردن
-
solidness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
solidness
-
burnability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
richdom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
richdom
-
epitheliulia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
epitheliulia
-
caudad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاداد
-
somatic cell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلول انسانی
-
hewettite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار