کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کتلة
دیکشنری عربی به فارسی
گرد کردن , جمع کردن , انباشتن , گرد امدن , متراکم شدن , جوش اتشفشاني , بنداوردن , انسداد , جعبه قرقره , اتحاد دو ياچند دسته بمنظور خاصي , بلوک , کنده , مانع ورادع , قطعه , بستن , مسدود کردن , مانع شدن از , بازداشتن , قالب کردن , توده , قلنبه , تکه بز...
-
کتلة جليدية
دیکشنری عربی به فارسی
يخ رود , برف رود , توده يخ غلتان , رودخانه يخ , يخچال طبيعي
-
جستوجو در متن
-
متراکم شدن
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
جوش اتشفشانی
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
بنداوردن
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
جعبه قرقره
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
مانع ورادع
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
مانع شدن از
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
تکه بزرگ
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
ادم تنه لش
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
دربست
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
یکجا
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
قلنبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة