کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چین چین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
rugosity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رگبار، چروک خوردگی، چین چین، چین و چروک
-
rugosities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تردیدها، چروک خوردگی، چین چین، چین و چروک
-
pleats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال، چین و شکن، چین، چین چین کردن، تاه زده
-
pleating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلیدن، چین چین کردن، تاه زده
-
plication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتیاد، تاه، چین، چین زنی
-
hazelhen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فندق، باقرقرهای که پرهای چین چین دارد
-
wrinkles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چین و چروک، چروک، چین، چین خوردگی، اژنگ، چین و چروک خوردن، چروکیده شدن، چروکیدن، چین دادن
-
crimps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرسیاه، چین، جعد موی، مانع، پیچش وانقباض عضلهدرخواب، گول، چروکیدن، اغوا کردن، چین چین و مو جدار کردن
-
furbelows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف دست، چین، حاشیه چیندار، چین دوختن روی، چین دادن
-
furbelow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کف دست، چین، حاشیه چیندار، چین دوختن روی، چین دادن
-
crease
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، چین، شکن، خط اطوی شلوار، چین دار شدن، چروک شدن، چین دار کردن
-
anticlines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد چین و چروک، تاقدیس، چین طاقی
-
rugose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rugose، چین دار، بر چین و چروک، دارای رکه
-
wrinkling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چروکیده، چین و چروک خوردن، چروکیده شدن، چروکیدن، چین دادن
-
creased
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاف، چین دار شدن، چروک شدن، چین دار کردن