کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چپاندن
دیکشنری فارسی به عربی
احشر , دفع , عثرة , مادة , مربي
-
واژههای مشابه
-
بزور چپاندن
دیکشنری فارسی به عربی
علبة
-
جستوجو در متن
-
crammed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر شده، چپانیدن، چپاندن، باشتاب یاد گرفتن، خودرا برای امتحان اماده کردن
-
jamming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسدود کردن، شلوغ کردن، بستن، چپاندن، فرو کردن، گنجاندن، متراکم کردن، پارازیت دادن، منقبض کردن
-
cramming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، چپانیدن، چپاندن، باشتاب یاد گرفتن، خودرا برای امتحان اماده کردن
-
احشر
دیکشنری عربی به فارسی
پرکردن , چپاندن , خودرا براي امتحان اماده کردن , باشتاب ياد گرفتن
-
stuff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیز، ماده، جنس، پارچه، چرند، کالا، پر کردن، تپاندن، چپاندن، انباشتن
-
thrusting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرک، رخنه کردن در، پرتاب کردن، بزور باز کردن، فرو کردن، انداختن، چپاندن، سوراخ کردن
-
jams
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرباجات، مربا، فشردگی، وضع بغرنج، شلوغ کردن، بستن، چپاندن، فرو کردن، گنجاندن، متراکم کردن، مسدود کردن، پارازیت دادن، منقبض کردن
-
stuffs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد غذایی، چیز، ماده، جنس، پارچه، چرند، کالا، پر کردن، تپاندن، چپاندن، انباشتن
-
squeezes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشار می دهد، فشار، فشردن، فشار دادن، چلاندن، دوشیدن، له کردن، اب میوه گرفتن، بزور جا دادن، زور اوردن، چپاندن
-
jam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربا، فشردگی، وضع بغرنج، شلوغ کردن، بستن، چپاندن، فرو کردن، گنجاندن، متراکم کردن، مسدود کردن، پارازیت دادن، منقبض کردن
-
squeeze
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشار دادن، فشار، فشردن، چلاندن، دوشیدن، له کردن، اب میوه گرفتن، بزور جا دادن، زور اوردن، چپاندن