کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چمباتمه زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
squat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، محل چمباتمه زنی، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن، چاق و خپل
-
squatted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشسته، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن
-
squatting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن
-
rucked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد شد، چمباتمه زدن، توده کردن
-
rucking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریکارد، چمباتمه زدن، توده کردن
-
sejant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سجستان، نشسته، در حال جلوس، در حال چمباتمه زدن
-
swatted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
swatted، با مگس کش زدن، ضربت سخت خوردن یازدن، چمباتمه نشستن
-
squatter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، چمباتمه زن، قوزکن، اقامت گزین در زمین غیر معمور
-
squatters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، چمباتمه زن، قوزکن، اقامت گزین در زمین غیر معمور
-
sitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشسته، نشست، جلسه، جا، صندلی، در حال جلوس، در حال چمباتمه زدن
-
swat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوات، ضربت، ضربت سخت، با مگس کش زدن، ضربت سخت خوردن یازدن، چمباتمه نشستن
-
ruck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رک، چین و چروک، چین و چروک وتاه، توده، کپه، توده خرمن، انبار حبوبات، جمعیت و ازدحام، خط، شیار، مردم عادی، چمباتمه زدن، توده کردن