کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هر چیز چرخنده
دیکشنری فارسی به عربی
حفلة
-
جستوجو در متن
-
gyrators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگران، چرخنده
-
rotative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخشی، گردنده، دوار، چرخنده
-
wheelers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رانندگان، چرخ دار، چرخنده، گردنده، دور زننده
-
turntable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
turntable، پشتک، صفحه گردونه، سکوب چرخنده
-
rotaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده ها، ماشین چرخنده، ماشین چاپ روزنامه
-
wheeler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده، چرخ دار، چرخنده، گردنده، دور زننده
-
waggly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، فرفره وار، تلو تلو خور، چرخنده
-
turner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تورنر، تراش کار، چرخنده، خراط، چرخ کار، چرخاننده
-
universal joint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشترک جهانی، دو میله متصل بهم در چرخش، مفصل چرخنده
-
gig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرهاد، فرفره، هر چیز چرخنده، نوعی کرجی پارویی یابادبانی، نیزه، ادم غریب، شوخی، قایق پارویی سریعالسیر، پستان مصنوعی، درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد، چیز غریب و خنده دار، با زوبین ماهی گرفتن، کردن، نیزهماهی گیری، سیخ زدن، خوابدارکردن
-
حفلة
دیکشنری عربی به فارسی
عياشي , شراب خواري , ميگساري , هر چيز چرخنده , درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد , نوعي کرجي پارويي يابادباني , نيزه , فرفره , چيز غريب وخنده دار , ادم غريب , شوخي , خنده دار , نيزه ماهي گيري , قايق پارويي سريع السير , با زوبين ماهي گرفتن , سيخ زدن , کردن...
-
gigs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جشنواره ها، فرفره، هر چیز چرخنده، نوعی کرجی پارویی یابادبانی، نیزه، ادم غریب، شوخی، قایق پارویی سریعالسیر، پستان مصنوعی، درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد، چیز غریب و خنده دار، با زوبین ماهی گرفتن، کردن، نیزهماهی گیری، سیخ زدن، خوابدارکردن