کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چال
دیکشنری فارسی به عربی
حفرة , کهف
-
واژههای مشابه
-
سیاه چال
دیکشنری فارسی به عربی
حفرة
-
چال دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حفرة
-
جستوجو در متن
-
dungeonlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیاه چال
-
fosse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fosse، خندق، گودال، چال
-
pit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گودال، چاله، حفره، چاه، چال، خندق، مغاک، سیاه چال، هسته البالو و گیلاس و غیره، چال دار کردن، به رقابت وا داشتن، هسته میوه را دراوردن، در گود مبارزه قرار دادن
-
donjon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونجون، سیاه چال، مزبله دان
-
oubliettes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
oubliettes، سیاه چال، حبس تاریک
-
donjons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونجون، سیاه چال، مزبله دان
-
fossae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fossae، حفره، چال، گودال، روزنه، فرو رفتگی
-
dungeons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندان ها، سیاه چال، زندان، مزبله دان، محبس
-
fossa
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فسا، حفره، چال، گودال، روزنه، فرو رفتگی
-
حفرة
دیکشنری عربی به فارسی
دهانه اتش فشان , دهانه کوه هاي ماه , دهانه يا حفره حاصله در اثر بمب وغيره , چال , چال دار کردن , گودال , حفره , چاله , سياه چال , هسته البالو و گيلا س و غيره , به رقابت واداشتن , هسته ميوه را دراوردن , در گود مبارزه قرار دادن