کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاق
دیکشنری فارسی به عربی
بدين , دهن , زائد الوزن , قوي , ممتلي
-
واژههای مشابه
-
چاق شدن
دیکشنری فارسی به عربی
سمن , مجموعة
-
چاق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سمن
-
چاق وچله
دیکشنری فارسی به عربی
مجموعة
-
جستوجو در متن
-
fattier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fattier، چرب، چاق، چربی مانند، متمایل به چاق
-
chubby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق و چله، چاق، گوشتالو، پهن رخسار
-
fattens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن، کود دادن
-
fatten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن، کود دادن
-
fattiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقترین، چرب، چاق، چربی مانند، متمایل به چاق
-
chuffy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
chuffy، بی تربیت، چاق و چله، کوتوله و چاق، ترشرو
-
fattening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن، کود دادن
-
adiposeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق بودن
-
chubbedness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق بودن